رجینا، همیشه خاطره زیاد برا تعریف کردن داره. کم همو
میبینم، خیلی کم. ولی تو همون مهمونی های سالی یکی دوبارِ فامیل، همه درحال
ور رفتن با خوراکی های توی پیش دستیهای جلوشون هستن و جیناست که داره حرف
میزنه! دست همه جلوی دهناشونه و دارن میترکن از خنده و اون فقط تعریف
میکنه.
گاهی فکر میکنم یا همیشه اتفاق های بامزه برای اونه که می افته، یا مهارتِ خوب تعریف کردن داره.
ادامه مطلب
درباره این سایت